تهدید از طرف دوست پسر

[Tinavb]

سلام حدود ۱۰ ماهه که با یه پسر ۱۸ ساله دوست شدم و خودم ۱۶ سالمه! اوایل که باهم دوست شدیم خیلییییی جدی نمیگرفتم رابطمو و همش دنبال بقیه بودمو اینا... ولی کم گم رابطمون هی جدی و جدی تر شد اخلاقش خیلیییی خوبه خیلی با درک و فهمه و خیلیییی خیلییی عاشقمه منم وقتی اون عاشقم شد عاشقش شدم و الان دیوانه وار همو دوست داریم تا این که یه مدت بود خیلی منو محدود کرده بود توی اکانت اینستا و تلگرامم بود و چتام با همه رو توی واتساپ باید چک میکرد و هیچچچچ جا نمیذاشت برم حتی نمیذاشت برم خونه مامان بزرگم یا خونه ی خالم و خیلی محدود شده بودم تا این ک چند روز پیش خسته شدم و بهش گفتم اگ واقعا منو میخوای باید اخلاقتو عوض کنی و گذاشتمش کنار و باهاش کات کردم! گفتم تو باید بهم اعتماد داشته باشی تا من انقدر عاشقت باشم ک خودم بخاطرت نخوام برم سمت کسی و واقعنم انقدر عاشقشم ک چشممو رو همه بسته! خلاصه وقتی دید داره منو از دست میده عصبی شد و حرف دهنشو نمیفهمید و شروع کرد به تهدید کردن و گفت عکسو فیلمایی ک ازت دارم و لختیه رو میفرستم واسه بابات و منو یه ترس وحشتناکی گرفت که به مامانم گفتم و اون منو فرستاد پیش اجیام تهران یه مدت که اگه یهو عوسی چیزی واس بابام فرستاد من دم دست بابام نباشم که بخواد بلایی سرم بیاره! بعد تو تهران بعد ۶.۷ روز خیلی دلمون برا هم دیگ تنگ شده بود و من یه شب حالم بد بود و استوریا دپ گذاشتم اومد پیامم داد و یکم باهم حرف زدیمو گفت پشیمونم از این که این همه مدت محدودت کردمو تورو همسن خودم میدونستمو انقدر اذیتت کروم و پیشمونم ک تهیدت کردم تو ک میدونی من همچین اخلاقی ندارم و اینا! و دوباره برگشتیم باهم از روزی ک برگشتیم باهم انقدرررر رابطمون عالی و منطقی شده که اصن باورم نمیشه اون آدمی که این همه مجدودم میکرد این همه منطقی شده و گیراش یگم کمتر شده و انقدر منو درک میکنه و دنبال راحتیه منه تو رابطه^^ انقدر هم دیگرو دوست داریم که مامانای دوتامونم میدونن و حتی با مامانی دوتامونم حرف زدیم قرارمون ازدواجه و رابطه جنسی هم باهم داشتیم ولی من هنوز باکرم قراره تا ۴ یا ۵ سال دیگ که بزرگتر شدم و سنم رسید به ۲۰ سال بیاد خواستگاریم..=) ولی بعضی وقتا با خودم ک فکر میکنم میگم از ترس از دست دادم دیوونه شده بوده و خواسته تهدیدم کنه از یه طرفی مامانم میگه کسی ک تهدیدت کرده بازم میکنه در صورتی ک من ازش قول گرفتم یگ تهدیدم نکنه و اینا نظر شما چیه!؟

[moshaver-editor]

با سلام خدمت شما دوست عزیز
احساس نگرانی شما در این زمینه کاملا قابل درک است.
رفتارهای کنترل گرانه ای که ایشان با شما داشته اند خیلی بعید به نظر می رسد که یک باره از میان رفته باشد چرا که این گونه رفتارهای ریشه در باورها و افکار و عدات های ریشه ای تری دارند که ممکن است به مرور حتی شدت پیدا کنند و ممکن است بعد از ازدواج که احساس مالکیت در این افراد شکل می گیرد افزایش یابد که در این صورت نه تنها ازدواج موفقی نخواهد بود بلکه سلامت روان شما هم در معرض اسیب جدی قرار خواهد گرفت.
نکته دیگری که بسیار مهم است که آن را مد نظر قرار دهید این است که شما هنوز در سنین نوجوانی به سر می برید و هنوز در مسیر رشد و شناخت خودتان و انتخاب مسیر مورد نظرتان و سبک زندگی دلخواه و به طور کلی یافتن ابعاد مختلف هویت خودتان هستید.
اگر چه این گونه روابط احساسی- عاطفی گاهی شکل می گیرند ولی بسیار پر ریسک و پر چالش هستند و از سویی تصمیم گیری برای ازدواج آن هم برای چند سال آینده که با این روند رشد و تحول مشخص نیست هر یک از شما چه سلیقه و انتخابی خواهد داشت منطقی به نظر نمی رسد.
چه بسیار افرادی که در این دوران تغییرات بسیار زیادی کرده اند و مثلا متوجه شده اند آن چیزی که فرک می کرده اند درست نبوده و در آن زمان هنوز به دلیل تجربه کم تر آن چیزی که دوست داشتند و واقعا خواسته آن ها بوده را نیافته بودند و بنابراین تصمیماتی که در این سنین اتخاذ می شوند خیلی پایدار و با ثبات نیستند.
ایشان هم سن کمی دارند و ممکن است هنوز تکلیف خودشان را درباره مسیرآینده زندگی شان ندانند و تغییرات اساسی تا چند سال آینده داشته باشند که کاملا هم طبیعی است.
بنابراین با توجه به این موارد به نظر می رسد در سرمایه گذاری های احساسی و عاطفی که در این گونه روابط انجام می دهید به این نکات دقت داشته باشید تا در بلند مدت با احساس ناکامی شدید و آسیب روبرو نشوید.
همچنین تصمیم گیری قطعی و نهایی برای هر تصمیمی را به زمان مناسب و وقت خودش موکول کنید و از الان برای چند سال آینده که مشخص نیست در کجا قرار دارید و چه شرایطی دارید و چگونه افکار و مسیری را برای آینده تان در نظر گرفته اید تصمیم گیری نکنید.
ایشان هم با توجه به این موارد و تهدیدی که داشته اند ممکن است مشکلات و مسايل جدی تر روانشناختی داشته باشند که در این صورت برای شما در بلند مدت دردسر آفرین خواهد بود.
بنابراین با توجه به این موارد به شما توصیه می شود که به خودتان فرصت دهید تا زمانی شریک زندگی خودتان را انتخاب کنید که به اندازه کافی رشد کرده باشید و به بلوغ عاطفی و شناختی کامل دست یافته باشید و مسیر زندگی خودتان را مشخص کرده باشید و بدانید که انتظار و خواسته هایتان از همسر آینده تان چیست تا بتوانید بر اساس معیارهای درست و اصولی تری انتخاب کنید و به این ترتیب ازدواج موفق تری داشته باشید.
در این مدت محتاطانه رفتار کنید و اگر چه درباره طول مدت رابطه تان توضیح زیادی نداده اید اما بر اساس همین شواهد ظاهری و کوتاه مدت تصمیم خاصی نگیرید و بدانید شناخت باید کامل باشد و با این ذهنیت پیش نروید که ازدواج شما قطعی هست چرا که چنین دیدگاهی اساسا غیر واقع بینانه خواهد بود و احتمال انجام مجدد رفتارهای کنترل گرانه و تهدید آمیز از سوی ایشان همچنان باقی است.
هر زمان که قصد ازدواج با هر فردی را داشتید حتما به خودتان فرصت کافی برای شناخت بدهید و قبل از آن باید با معیارهای اصولی و درست رابطه و ویژگی های یک رابطه با کیفیت و سالم آشنا شوید و لازم است در این زمینه بیشتر بدانید تا بتوانید انتخاب درست و مناسبی را در این زمینه داشته باشید چرا که تصمیم گیری برای ازدواج از جمله مهم ترین تصمیمات در زندگی هر فردی محس.ب می شود و از سوی دیگر ازدواج اشتباه و نا موفق می تواند کل کیفیت زندگی فرد را تحت تاثیر قرار داده و سلامت روان فرد را در معرض اسیب جدی قرار دهد و مهم است که استانداردها و اصول لازم را در این زمینه بدانیم و بر همان اساس پیش برویم.
برای تصمیم گیری نهایی هم حتما از مشاوره پیش از ازدواج استفاده کنید چرا که در این جلسات با استفاده از ارزیابی های دقیق و تخصصی و بررسی های لازم گاهی اطلاعات بسیار مهمی به دست می آیند که می توانند بسیار تعیین کننده باشند و در عین حال ممکن است ز دید شما مخفی مانده باشند و فقط یک فرد متخصص قادر به تشخیص و شناسایی آن خواهد بود که با استفاده از این اطلاعات می توانید با شناخت کامل تر و آگاهی بیشتری دست به انتخاب بزنید و به این ترتیب بتوانید بهرین و مناسب ترین انتخاب را برای ازدواج داشته باشید.

[Mahdieh.99]

سلام حدود ۱۰ ماهه که با یه پسر ۱۸ ساله دوست شدم و خودم ۱۶ سالمه! اوایل که باهم دوست شدیم خیلییییی جدی نمیگرفتم رابطمو و همش دنبال بقیه بودمو اینا... ولی کم گم رابطمون هی جدی و جدی تر شد اخلاقش خیلیییی خوبه خیلی با درک و فهمه و خیلیییی خیلییی عاشقمه منم وقتی اون عاشقم شد عاشقش شدم و الان دیوانه وار همو دوست داریم تا این که یه مدت بود خیلی منو محدود کرده بود توی اکانت اینستا و تلگرامم بود و چتام با همه رو توی واتساپ باید چک میکرد و هیچچچچ جا نمیذاشت برم حتی نمیذاشت برم خونه مامان بزرگم یا خونه ی خالم و خیلی محدود شده بودم تا این ک چند روز پیش خسته شدم و بهش گفتم اگ واقعا منو میخوای باید اخلاقتو عوض کنی و گذاشتمش کنار و باهاش کات کردم! گفتم تو باید بهم اعتماد داشته باشی تا من انقدر عاشقت باشم ک خودم بخاطرت نخوام برم سمت کسی و واقعنم انقدر عاشقشم ک چشممو رو همه بسته! خلاصه وقتی دید داره منو از دست میده عصبی شد و حرف دهنشو نمیفهمید و شروع کرد به تهدید کردن و گفت عکسو فیلمایی ک ازت دارم و لختیه رو میفرستم واسه بابات و منو یه ترس وحشتناکی گرفت که به مامانم گفتم و اون منو فرستاد پیش اجیام تهران یه مدت که اگه یهو عوسی چیزی واس بابام فرستاد من دم دست بابام نباشم که بخواد بلایی سرم بیاره! بعد تو تهران بعد ۶.۷ روز خیلی دلمون برا هم دیگ تنگ شده بود و من یه شب حالم بد بود و استوریا دپ گذاشتم اومد پیامم داد و یکم باهم حرف زدیمو گفت پشیمونم از این که این همه مدت محدودت کردمو تورو همسن خودم میدونستمو انقدر اذیتت کروم و پیشمونم ک تهیدت کردم تو ک میدونی من همچین اخلاقی ندارم و اینا! و دوباره برگشتیم باهم از روزی ک برگشتیم باهم انقدرررر رابطمون عالی و منطقی شده که اصن باورم نمیشه اون آدمی که این همه مجدودم میکرد این همه منطقی شده و گیراش یگم کمتر شده و انقدر منو درک میکنه و دنبال راحتیه منه تو رابطه^^ انقدر هم دیگرو دوست داریم که مامانای دوتامونم میدونن و حتی با مامانی دوتامونم حرف زدیم قرارمون ازدواجه و رابطه جنسی هم باهم داشتیم ولی من هنوز باکرم قراره تا ۴ یا ۵ سال دیگ که بزرگتر شدم و سنم رسید به ۲۰ سال بیاد خواستگاریم..=) ولی بعضی وقتا با خودم ک فکر میکنم میگم از ترس از دست دادم دیوونه شده بوده و خواسته تهدیدم کنه از یه طرفی مامانم میگه کسی ک تهدیدت کرده بازم میکنه در صورتی ک من ازش قول گرفتم یگ تهدیدم نکنه و اینا نظر شما چیه!؟

عزیزم من به عنوان یه شخص ۱۸ساله بهت میگم،این رابطه ای که تو توشی خیلی ریسکش زیاده.وممکنه مشکلاتی رو برات به دنبال داشته باشه.علتاش هم اینه که:
۱_این شخص وقتی از الان که با هم دوستید محدودت کرده،هرچندکه برای نگه داشتنت این رفتارو کنارگذاشته،وقتی ازدواج کردین دیگه ترسی برای از دست دادنت نداره وخودشو مالک تو میدونه ومحدودت میکنه،شایدچیزی شدید تراز اینی که تو دوران دوستی نشون داده.دیدم کساییو که تو دوران دوستی دوست دخترشون راحت بوده اما بعد ازدواج به شدت بدبین ومحدود کننده بودن،طرف مقابل شما که از الان اینجوریه بعد،تضمینی نیست که نخواداینکارو بکنه.

۲-گفتی:تهدیدت کرده،درسته؟؟در حالی که میگی دوستت هم داره.آخه عزیز من اگه واقعا دوست داشت که تهدیدت نمی کرد،اونم باچی؟عکسات؟؟این عینِ بی غیرتیه.حتی اگه سهوا واز روی عصبانیتم همچین تهدیدی کرده باشه.این نشون میده که نمیتونه احساساتشو به درستی کنترل کنه.و این خشم هم باز برات دردسر سازمیشه.

۳_عزیزم تو فردا قراره وارد جامعه ای مثل دانشگاه بشی،یا هرجامعه دیگه.سنت بالاترمیره.احساساتت فروکش میکنه ومعیارهات ممکنه عوض بشن وبه خودت بیای وببینی،اونی که اینقد دوسش داشتی،اصن معیارهای مورد نظرتو نداشته ورابطه تون خراب میشه.حتی اگه تو این طور نباشی،تضمینی نیست که طرف مقابلت هم وقتی سنش‌ بالاتررفت،باز تو با معیاراش همخونی داشته باشی.من که خودم به شخصه سنم اونقدر بالانرفته می تونم تغییرات ذهنی وعقلیمو حس کنم.اینکه خیلی از پسرایی که قبلا کراشم بودن،الان دیگه برام یه آدم ساده وبعضا مزخرفن.چون فکر ونگاه من به زندگی وآدماتغییرکرده.برای همه ی نوجوونا همینه.

۴_رابطه ی جنسی تو این سن،اونهم بدون هیچ چارچوبی ممکنه درآینده اگر این رابطه به جایی نرسید،بهت آسیب روحی وارد کنه.این باعث میشه شما به خاطر اینکه غرایز وشهواتتون و همین اولِ کار،وارد رابطه کردین،نتونین درست تصمیم بگیرین.و به خاطر همین رابطه خیلی جاها مجبوری از خطاهای طرف مقابل بگذری.پسری که واقعا دختریو دوست داشته باشه.قبل ازدواج باهاش رابطه نداره.چون برای جسم وروحش ارزش قائله.اگر هم داشته باشه، تهدیدش نمیکنه که عکسای این رابطه رو پخش کنه(چیزی که به حریم شما مربوط میشه.).

۵_این مورد برمیگرده به موردقبلی،تجربه ثابت کرده،مردا اگر قبل از ازدواج باطرف مقابل رابطه جنسی داشته باشن،بعدازدواج ممکنه بهش شک کنن،وبدبین بشن(با این ذهنیت که اگه بامن بوده،ازکجا معلوم به خودش اجاره نده،بعدابا یکی دیگه باشه؟)وبی خبر از اینکه همسرشون روح وجسمشو فقط دراختیار اون گذاشته و وفاداره.بهش انگِ خیانت میزنن.و زندگی هردوشونو نابودمیکنن.البته این همیشه صادق نیست.ولی چون طرف مقابل شما از الان شمارو محدود کرده وبدبینه پس بعد ازدواج هم اینکارو میکنه.

پس خواهرگلم برای خودت ارزش قائل شو.بِدون که تو لایق یه زندگی خوب هستی ولایق اینکه خوشبخت بشی.درکنارکسی که عشق واقعیو باهاش تجربه کنی.هرچی باشه حرف یه عمرزندگیه.نمیشه خیلی راحت ازکنارش گذشت که بعدا پشیمونی بیاره.
موفق باشی.

[Leila.h]

سلام عزیزم.
تینا جان من مشاور نیستم فقط طبق تفکراتم و چیزهایی که دیدم و شنیدم نظر شخصیم رو میگم.
ببین عزیزم شما توی سن حساسی هستی که نیاز عاطفی داری و زود احساساتی میشی اما سنت که بالاتر بره میفهمی که نباید بر اساس احساسات تصمیم گرفت باید از عقل و منطق هم کمک بگیرید.
درود آینده از کجا معلوم که شما این آقا پسر چند سال بعد که پخته تر شدین و این حالت نوجوانی دراومدین نظرتون نسبت به هم عوض نشع.
هردوتاییتون سنتون کمه . حالا که مامانت این قضیه رو میدونه ازش کمک بگیر خب بهترین و دلسوز ترین دوست آدم مادره .
درمورد رابطه ی جنسی که با اون پسر داشتی هم لطفا دیگه ازین کارا نکن بزار پاک بری خونه ی شوهر آیندت گلم این اشتباه رو دیگه تکرار نکن .

[ravanshenas-therapy]

سلام به شما تینا جان
ببین عزیزم احساساتی که شما توی این سن تجربه می کنی قابل احترام هست اما اینکه بخواهی بر روی واقعیت بیرونی چسم پوشی کنی تنها خودت را در معرض آسیب قرار می دهید هردوی شما دو نوجوان هستید و اینکه در 5 سال آینده چه اتفاقاتی را تجربه می کنید و چه شغل ، جایگاه اجتماعی و سبک شخصیتی دارید مشخص نیست و تنها بر مبنای خیالپردازی های شما می باشد چون هنوز به هویت کاکل هم نرسیده اید در کنار اینکه تجربه رابطه جنسی در سن شما یک مسیر اشتباه و آسیب زا هست و فردی که شما را بخواهد باید به مورادی که باعث آسیب به شما می شود احترام بگذارد و آنها را رعایت کند .
همه این رفتارهایی که بیان می کنید وارد شدن به روابط دوستی به امی ازدواج در آینده ، رابطه جنسی ، دادن عکس های لخت به این فرد ، نادیده گرفتن شرایط سنی ، بی توجهی به توع رفتار این آقا و اینکه در رابطه دوستی مانند یک زن متاهل رفتار می کنید ، و... همه نشان از تصمیم گیری های هیجانی شما می باشد .
بهتر است عزیزم از دادن هرگونه عکس و رابطه جنسی و تصمیم گیری برای ازدواج خوداری کنید و اجازه بدهی در آینده در مورد این موضوعات در شرایط سنی مناسب و شرایط رشدی بهتر تصمیم گیری داشته باشی .
در مورد رفتارهای کنترگرانه این آقا و تهدیدهایی که دارند دقت کن که این ها تنها نمی تواند بر مبنای عصبانیت باشد و ممکن است بعد شخصیتی این فرد نشان باشد پس بهتر است خودت را در معرض آسیب بیشتر قرار ندهی و بر مبنای واقعیت بیرونی تصمیم گیری کنی.